دلم را ....
دلم را به تخت میبندم تا ترکت کند …
فریاد میکشد ، میلرزد ، خمارت میشود …
رها که شد او میماند و عمری وسوسه ی تلخِ دوباره خواستن تو ....
نظرات شما عزیزان:
خیلی متنت عالیه
خسته تر از آنم
که لیوانی چای
آرامم کند...
آغوش گرم تورا می خواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لا به لای شاخه ها
سرک می کشد.......
که لیوانی چای
آرامم کند...
آغوش گرم تورا می خواهم
در جنگلی ناشناس
وقتی که آسمان
از لا به لای شاخه ها
سرک می کشد.......